يك زن و مردي با يك بار گندم كه بار خرشان بود و زن نیز سوار بر حر بود و مرد پياده، داشتند رو به آسياب مي رفتند. سر راه برخوردند به يك مرد كوري.زن تا مرد كور را ديد به شوهرش گفت: «اي مرد! بيا و اين مرد كور را سوار خر بكن تا به آبادي برسيم، اينجا توي بيابون كسي نيست دستش را بگيره، خدا را خوش نمياد، سرگردون مي شه».مرد از حرف زنش اوقاتش تلخ شد و گفت: «اي زن! دست وردار از اين كارهات، بيا بريم».اما زن كه دلش به حال او سوخته بود باز التماس كرد كه: «نه والله! گناه داره به او رحم كن.»خلاصه مرد قبول كرد و كور را بغل كرد و گذاشت روي خر، پشت زنش. بعد از چند قدمي كه رفتند، مرد كور دستي به كمر زن كشيد و گفت: «ببينم پيرهنت چه رنگه؟»زن گفت: رنگ پيرهنم گل گليه و سرخ رنگه».بعد مرد كور دستش را روي پاهاي زن كشيد و گفت: «تنبونت چه رنگه؟»زن گفت: «سياهه».بعد دستش را روي شكم او كشيد و گفت: «انگار آبستن هستي؟»زن گفت: «بله شش ماهه ام».ديگر حرفي نزدند تا نزديك آسياب رسيدند.شوهر زن به مرد كور گفت: «باباجون ديگه پياده شو تا ما هم بريم گندمهامونو آرد كنيم».اما مرد كور با اوقات تلخي گفت: «چرا پياده بشم؟» و زن بيچاره را محكم گرفت و داد و فرياد سر داد كه: «اي مردم! اين مرد غريبه مي خواد زنم و بارم و خرم را از من بگيره!! به دادم برسين، به من كمك كنين!»مردم دور آنها جمع شدند و گفتند: «چه روزگاري شده!! مرد گردن كلفت مي خواد اين كور عاجز و بدبخت را گول بزنه!»بعد به مرد كور گفتند: «اگر اين زن، زنت هست پس بگو پيرهنش چه رنگه؟»او گفت: «گل گليه»بعد بي اينكه كسي از او چيزي بپرسد فرياد زد: «بابا تنبونش هم سياه، شش ماهه هم آبستنه!»مردم گفتند «بيچاره راس ميگه!!»بعد آنها را بردند پيش داروغه.داروغه حكم كرد آن سه نفر را توي , ...ادامه مطلب
چوب بلندش را در دست میگیرد و شروع میکند به حرکت دادن. گاهی تند، گاهی هم خیلی آرام. نتها را یکییکی نوازش میکند تا نوایی شورانگیز از دل سازها بیرون بکشد و به گوش من و تو برساند. این کار، خیلی لطیف و خیلی سخت است و در دنیای واقعی، خیلی مردانه. رهبری ارکستر جزو معدود شغلها در دنیاست که زنان هنوز نفوذ قابل توجهی به آن نکردهاند. درست است که زنان چیرهدست بسیاری در زمینهی نوازندگی فعالیت میکنند، اما حرف اول در حرفهی «رهبری» را همیشه مردان زدهاند. دقیقا مشخص نیست که چند زن در دنیا در این حرفه مشغولاند، اما آنچه تأیید شده، بسیار کم بودن تعداد آنهاست که در گوشه و کنار جهان فعالیت میکنند؛ اما چرا زنانی که به شغلهای سخت دنیا هم نفوذ کردهاند، از این حرفه بازماندهاند؟این موضوع نیز به همان مبحث مردسالاری در دنیا برمیگردد که خیلی هم قدیمی است و اتفاقا این مقوله در اروپا هم رواج داشته است.این موضوع نه فقط در حوزهی رهبری، بلکه در بخشهای دیگر هم حاکم است. ریشهی رهبری به بلند کردن آرشه توسط «ارکستر مایستر» برمیگردد. در واقع چوبی که شما دست رهبر میبینید، همان آرشه است. دربارهی «ارکستر مایستر» هم بحثهایی از گذشته وجود داشته که چه کسی میتواند مایستر یک ارکستر باشد و حتی مرد بودن این شخص نیز اهمیت داشته است.تا همین اواخر، ارکستر فیلارمونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک وین اجازهی ورود زنان را به ارکسترهایشان نمیدادند، بویژه ارکستر وین که برای حضور یک نوازندهی زن هارپ، جنگ و دعوای زیادی در آن به راه افتاد. میخواهم بگویم چنین تعصباتی در ارکسترها وجود داشته است؛ در این ارکسترها هیچ نوازندهی زنی دیده نمیشد و این یک ریشهی تاریخی دارد، پس طبیعتا رهبر ارکستری هم تربیت نمیشد, ...ادامه مطلب
پیشنهاد شده بود که از خودم بنویسم از خودمچی بنویسم ...؟داشتم فکر میکردم چی بنویسماز کجا بنویسماز اون جایی که کوچیک بودم و بعد از تولدم به جای اینکه بیان توی خونه و بعنوان اولین فرزند پسر فامیل پدری ( عمو زاده ها ) برام جشن بگیرند ، بردنم بیمارستان و چهل و پنج روز توی بیمارستان بستری بودم و حتی به روزی افتادم که بخاطر تنفس و له شدن گلو ، گلوم رو پاره کردن و لوله رد کردن برای نفس کشیدن من .یا ازون جایی بگم که مادرم من و خواهرم که یکسال از من بزرگتره رو میزاشت زیر تخت و رو یخچال و ... ( با این که سنمون کم بود و هنوز نوزاد بودیم ) که بابا که مست میکنه و نصفه های شب میاد و عمدا روی تخت و روی لحاف تشک ها رژه میره تا بچه ها رو له کنه ، ما زیر پاش له نشیم .یا از اون جایی بگم که جنگ شد و ما آواره این شهر و آون شهر شدیم و ترس از بابا و کتک زدن هاش و بد اخلاقی هاش و بدرفتاری هاش و فحش دادن هاش و تحقیر کردن هاش و... یک طرف ، اومدن سمت خونه ای که تازه ساخته شده بود توی آبادان و توسط خمپاره خراب شده بود و یهویی قش کرد و ناراحتی عصبی گرفت و همین مزید بر علت شد که مشکلات و گرفتاری ها و, ...ادامه مطلب
زن من ... بانویم!تو مهمترین زنِ تاریخم بودیپیش از آنکه سال تمام شوداکنون تو مهمترین زن هستیدر آغازِ اینسال…تو زنی هستی که بهشمارِ ساعت و روز نمیآیدزنی برساخته از میوهی شعرو از زرِ رویا…زنی که خانه در تنم دارداز میلیونها سال قبل [ دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵ ] [ ۶:۳۶ ب.ظ ] [ مجید شایسته ] [ , ...ادامه مطلب
p:diamond_shape_with_a_dot_inside::leaves:همه میدانند که شستن ظرفها با مایع ظرفشویی روزی حداقل 10 گرم از این مایع را وارد بدن میکند اما کسی حاضر نیست یک سوم سرکه به آن اضافه کند:diamond_shape_with_a_dot_inside::leaves: آب شرب شهری دارای نیتریت و نیترات و کادمیوم و آرسنیک و کلر است اما کسی حاضر نیست , ...ادامه مطلب
خوابمن را نمیبردتو رامیآوردتو را میآوردبیآنکه باشیحالا تو خوابی و حسرت سیر نگاه کردنَتدر دلم بیدار شدهمیدانی همیشه همینجور خوابَت میکنمکه بنشینم نگاه کنمتو را سیر .,خواب مار,خواب رفتن دست,خواب زده ها,خوابیدن مرد روی زن,خواب نوزاد,خواب دیدن,خواب گربه,خوابگاه دخترانه,خواب دندان,خواب مرده ...ادامه مطلب
زندگى همهمه ى مبھمىاز رد شدن خـاطره هاستبى خـیال همه ى تلخى هاهر کجـا خندیدیمهر کجـا خنداندیمزندگانى آنجاست,معنای زندگی,معنای زندگی چیست,معنای زندگی از دیدگاه قرآن,معنای زندگی از نظر بزرگان,معنای زندگی استیون هاوکینگ,معنای زندگی در نهج البلاغه,معنای زندگی از دیدگاه,معنای زندگی مصطفی ملکیان,معنای زندگی فرانکل,معنای زندگی در اسلام ...ادامه مطلب